گفتم: -اين پسره كه شمارشو فرستادي واسه دوربينا؛ پناهي، بهش زنگ زدم مي گه نمي آم! خميازه كشيد: -پناهي كيه؟… آهان! پناهي! خب؟ كجا نمي آد؟ عصبي شدم: -خوابي نيما؟ بي حوصله گفت: -چرا نمي آد؟ قرار بود سرش كه خلوت شد خودش بهت زنگ بزنه كه! نزد؟ من …
توضیحات بیشتر »